به تاریخ 11 سپتامبر 1973 برابر 20 شهریور 1351، هزاران به اصطلاح برانداز دستگير و به ورزشگاه فوتبال سانتياگو منتقل و همانجا اعدام شدند.
ژنرال پينوشه از پشت آن عينک دودی سربرآورد تا هدايت کشور را به عهده گيرد. زمان درازی نگذشته بود که پارلمان معلق و انتخابات ممنوع شد.
با خرد شدن اپوزيسيون سياسی، نا آرامی، دستگيری ها و شکنجه گسترش يافت. هزاران نفر ناپديد شدند. در تمام اين دوران ژنرال پينوشه ادعا می کرد سعی دارد مانع افتادن شيلی به چنگ کمونيست ها شود.
آگوستو پينوشه اوگارته در سال 1915 متولد شد و بزرگترين فرزند در ميان شش خواهر و برادر بود. او پس از تحصيلات نظامی در 18 سالگی به ارتش پيوست.
در سال 1969 او رئيس ستاد مشترک ارتش شد و در سال 1973 به درجه ژنرالی رسيد و فرمانده کل نيروهای مسلح شد.
آن زمان تقريبا سه سال از آغاز رياست جمهوری سالوادور آلنده می گذشت. کشمکش سياسی، تورم افسارگسيخته و هرج و مرج اقتصادی به يک کودتای نافرجام در ژوئن 1973 منجر شد.
دو ماه بعد آلنده، پينوشه را به عنوان فرمانده ارتش برگزيد چرا که اعتقاد داشت می تواند به او اتکا کند. اما در ماه سپتامبر، پينوشه به آلنده گفت استعفا دهد يا با اقدام نظامی مواجه شود.
آلنده خودداری کرد و جسد او زمانی که نيروهای ارتش وارد کاخ رياست جمهوری شدند در آنجا پيدا شد. همسرش گفت که او به دست شورشيان کشته شد. سايرين مرگ او را به خودکشی نسبت دادند.
جسد آلنده در ويرانه های کاخ رياست جمهوری پيدا شد. آلنده به احتمال زیاد، پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری توسط نظامیان حامی پینوشه، کشته شد. دو روز بعد پينوشه به عنوان رئيس حکومت نظامی معرفی شد. احزاب مارکسيست ممنوع شدند، حقوق مدنی از اعتبار افتاد، اختيارات اتحاديه های کارگری کاهش داده شد، و سانسور شديدی اعمال شد. بسياری از روشنفکران به خارج گريختند.
بعدها معلوم شد که سی آی ای، سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، چند ميليون دلار صرف بی ثبات کردن دولت آلنده کرده است.
کشته يا مفقود شدن نزديک به 3 هزار نفر، وجود 28 هزار فرد شکنجه شده و نيز 500 کودک ربوده شده از ميراث هاي به جا مانده حکومت 17 ساله "آگوستو پينوشه" است که از 11 سپتامبر 1973 به دنبال ساقط کردن حکومت منتخب آلنده آغاز و تا سال 1990 به طول انجاميد. در جريان کودتاي پينوشه در سال 1973، در زندانهاي آرژانتين بسياري از مادران که تحت شکنجه بودند، کودکاني را به دنيا آوردند. بسياري از اين مادران در زير شکنجه به قتل رسيده و کودکان آنها ناپديد شدند که بر اساس آمار تعداد آنها به 500 کودک بالغ است و انجمني به نام مادربزرگ ها همچنان در جستجوي کودکان ربوده شده است.کشتن صدها نفر از کساني که در برابر وي مقاومت کرده بودند، اعدام حدود يکصد تن از طرفداران سنديکا و رهبران چپگرا که در زندان بودند، ترور شخصيت هايي همچون ژنرال "کارلوس پراتس" فرمانده ارتش قبل از پينوشه، "برناردو ليگتون" معاون سابق رئيس جمهوري شيلي،"لته لير" وزير امور خارجه سوسياليست سابق شيلي و رهبر جناح مخالفان در تبعيد و سربريدن "توکاپل خيمنز" رهبر سنديکاي سوسيال دموکرات بعد از بازجويي در نزديکي سانتياگو از ديگر موارد شاخص جنايت هاي پينوشه است.
در ژوئن 1974، پينوشه رئيس جمهور شد. در سال 1980، قانون اساسی تازه ای تصويب شد و سال بعد پينوشه برای يک دوره هشت ساله سوگند رياست جمهوری ياد کرد. در دهه 1980 او با مشکلات فزاينده ای روبرو شد.
با اين حال نرخ بيکاری به شدت افزايش يافت و در 1981 يک رکود اقتصادی باعث شورش در خيابان های سانتياگو شد.
در جريان مناقشه فالکلند در سال 1982، شيلی متحد بريتانيا عليه آرژانتين بود و دولت مارگارت تاچر عليرغم اعتراضات حزب کارگر، ممنوعيت صدور تسليحات به شيلی را لغو کرد.
در اکتبر 1988 رای دهندگان که حق پذيرش يا رد او را داشتند با 7/54 درصد آرا مقابل 43 درصد او را رد کردند.
او با بی ميلی نتيجه را پذيرفت و هرچند درخواست مخالفان برای انتقال فوری قدرت را رد کرد، دو سال بعد از مقام رياست جمهوری کناره گرفت.
با اين حال او برای هفت سال ديگر همچنان فرماندهی نيروهای مسلح شيلی را به عهده داشت و بعد در تحولی که باعث ياس مخالفانش شد به عنوان سناتور دائمی در پارلمان دمکراتيک شيلی عضويت يافت.
اگر آگوستو پينوشه فکر می کرد که در بازنشستگی آسوده خواهد بود اشتباه می کرد. او که مرتب به بريتانيا نزد دوستانش سفر می کرد در 1998 در آنجا دستگير شد.
دادگاهی در اسپانيا خواستار استرداد او برای مواجه شدن با اتهامات نقض حقوق بشر شده بود و دولت بريتانيا پس از کشمکش های قانونی مفصل او را تحت بازداشت خانگی قرار داد.
اما بعد در ميان خشم مخالفان، تيم برجسته ای از پزشکان نتيجه گيری کردند که پينوشه ناخوش تر از آن است که محاکمه شود و دولت بريتانيا با بازگشت او به کشورش موافقت کرد.
در ماه مارس 2000، پس از 18 ماه تبعيد اجباری، پينوشه با يک هواپيمای شيليايی از بريتانيا به کشورش بازگشت و آنجا مورد استقبال گرم هواداران نظامی قرار گرفت.
چند هفته بعد، دادگاهی در سانتياگو او را از مصونيت قضايی محروم کرد، حرکتی که سرآغاز سال ها نزاع قانونی بود.
در مارس 2005، دادگاه استيناف شيلی به لغو حکم دادگاه اوليه داير بر اينکه می توان پينوشه را به خاطر نقش ادعايی او در "عمليات کرکس" محاکمه کرد رای داد. "عمليات کرکس" تلاش هماهنگ شش دولت آمريکای جنوبی برای تعقيب و کشتار مخالفان سياسی در دهه 1970 بود.
عليرغم آن حکم، ژنرال پينوشه به هنگام مرگ هنوز با مجموعه ديگری از دعاوی روبرو بود که عمده ترين آنها به آنچه ادعا می شود يک کلاهبرداری چند ميليون دلاری مالياتی بود مربوط می شد. اما شکنندگی جسمانی او پس از چندين سکته مغزی، باعث شد که او هرگز تحت محاکمه قرار نگيرد. در حالی که هواداران ژنرال پينوشه اطراف بيمارستان محل مرگ وی جمع شده بودند، مخالفان وی نيز برای ابراز شادمانی به خيابانها ريختند
در پی مرگ ژنرال آگوستو پينوشه، رهبر نظامی پيشين شيلی، هزاران نفر از مخالفان وی با شادی به خيابان ها ريختند که اين امر موجب درگيری های پراکنده ای با پليس شد.
درگيری ها زمانی رخ داد که مخالفان آقای پينوشه با رقص و پايکوبی قصد حرکت به سوی کاخ رياست جمهوری را داشتند و نيروهای پليس برای کنترل جمعيت از گاز اشک آور و دستگاه های شليک آب استفاده کردند.
در همين حال هواداران رهبر نظامی فقيد شيلی نيز اطراف بيمارستان نظامی محل درگذشت وی جمع شدند و به سوگواری پرداختند.
ژنرال آگوستو پینوشه که به هنگام مرگ 91 سال داشت، در سال 1973 طی کودتايی عليه دولت منتخب سالوادور آلنده، رییس جمهوری چپگرای شیلی، به قدرت رسید و تا سال 1990 در راس قدرت بود.
در دوران 17 ساله حکومت وی بیش از 3 هزار نفر کشته یا "ناپدید" شدند. وی پس از برکناری از قدرت بارها به نقض حقوق بشر متهم شد اما به دلیل وخامت وضع جسمانی هیچگاه تحت محاکمه قرار نگرفت.
پینوشه از ماه نوامبر سال جاری ميلادی در ارتباط با ربوده شدن دو نفر در سال 1973 تحت بازداشت خانگی قرار داشت.
این اتهامات به عملیات "کاروان مرگ" بر می گشت که در آن طی یک عملیات نظامی، مخالفان دولت از میان برداشته می شدند.
ژنرال پينوشه ماه گذشته در بيانيه ای به مناسبت نود و يکمين سالگرد تولدش گفته بود که او "مسئوليت سياسی" اعمالی که در دوران حکومت او روی داده را می پذيرد.
در آن بيانيه که توسط همسر پينوشه قرائت شد آمده بود: "امروز، درحالی که عمرم به شماره افتاده، می خواهم ابهامی باقی نگذارم که از هيچ کس کينه ای به دل ندارم و بالاتر از هر چيز به کشور عشق می ورزم."
بر اثر فشار و پيگيري بازماندگان قربانيان دوران حکومت کودتا ، لاگوس رئيس جمهور شيلي در سال 2003، در آستانه سي امين سالگرد کودتا کميسيوني را مامور شناسايي زندانيان ، شکنجه شدگان و شاهدان جنايات دوران پينوشه نمود، اين گزارش که اواخر نوامبر انتشار يافت 14 مورد شيوه شکنجه و 1132 شکنجه گاه و بازداشتگاه را معرفي مي کند که برخي از شيوه هاي شکنجه ذکر شده در اين گزارش مو بر بدن انسان راست مي کند. طبق قانون اين جنايت ها 50 سال ديگر اجازه انتشار علني دارد. نفرت و انزجار اجتماعي ناشي از محتويات اين گزارش به حدي بوده که دختر پينوشه نيز دوران پدرش را به دوران حکومت زجر و شکنجه تعبير کرده است، نيروهاي مسلح کشور نيز که تاکنون از پذيرش مسئوليت خود در جنايات دوران پس از سرنگوني حکومت آلنده در سال 1973 تا 1990 ميلادي سرباز مي زدند اينک با صدور اعلاميه هايي تاريخي از نقش و مسئوليت خود در رنج و شکنجه آن دوران سخن گفته و از جامعه عذرخواهي کرده است.
اما عجايب در اين ميان كم نيست، و يكي از اين عجايب، حمايت برخي از گروه هاي مردمي از اين ديكتاتور است كه پس از مرگ او نيز نمايان شد! در سال 1998 پينوشه در همه پرسي 43 درصد آرا را به دست آورد اما در همان زمان، خوشبختانه حزب مخالف دولت برنده شد و حكومت دموكراسي برقرار گرديد.كارشناسان مي گويند علت وجود اين ديدگاه در شيلي اين بود كه پينوشه را به عنوان ناجي شيلي از گرفتاري در بند كمونيسم معرفي مي كردند.
زماني كه مجلس سناي ايالات متحده حساب بانكي محرمانه پينوشه را در بانك ريگز در واشنگتن مسدود كرد احساسات اين عده جريحه دار شد! و احترام مردم شيلي نسبت به رهبر سابقشان از بين رفت. امروزه حداكثر 10 درصد مردم شيلي براي وي ارزش قائل هستند و هيچ يك از رهبران حزب UDI و R N از او در برابر اتهاماتي كه عليه او مطرح شده دفاع نمي كنند.
آنچه كه بين سال هاي 1973 تا1990 رخ داد به ما نشان مي دهد كه به چه علت برقراري حكومت دموكراسي تا اين حد مشكل بوده است. پينوشه درصدد برآمد تا جامعه شيلي را از هم جدا كند و موفق هم شد )او در زمان رياست جمهوري دائما اين جمله را تكرار مي كرد: <ما در جنگيم آقايان(> او همچنين خود را عامل از بين رفتن هرج و مرج و آشفتگي در جامعه معرفي مي كرد. اما اشتباهات سالوادور آلنده در اداره دولت، هرگز نمي تواند وحشت حاصل از حكومت ديكتاتوري بعدي را توجيه كند.
روشنفكراني كه مخالف پينوشه بودند )مانند خود من( وظيفه حرفه اي و اخلاقي خود مي دانيم كه خاطرات گذشته را زنده نگاه داريم و به همين دليل كتابي درباره حكومت پينوشه نوشتم و با استفاده از اطلاعات نظرسنجي، عقيده عموم و ركود سياسي بعد از سال 1986 را تحليل كردم. نتيجه اين تحقيقات نشان مي دهد: اكثريت قاطع مردم شيلي او را يك ديكتاتور مي دانند و نظرشان نسبت به وي منفي است و البته كه تعداد اين اكثريت در آينده نيز كاهش نخواهديافت.
از ديدگاه مقايسه اي، كشور شيلي مانند اسپانيا زماني كه تحت فرمان ژنرال فرانكو بود پس از يك دوره حكومت خودكامه به دموكراسي دست يافت. در طول دوران اين حكومت ها تغييرات سازماني رخ داد كه باعث مدرنيزه شدن جامعه و اقتصاد گرديد و برقراري دموكراسي را تسهيل بخشيد. اما اين بدان معنا نيست كه پينوشه و فرانكو پايه گذار دموكراسي هستند. نظام هاي حكومتي غيردموكرات باعث نوسازي جوامع مي شوند همانطور كه رالف دارندورف جامعه شناس آلماني به تاثير حكومت هيتلر در آلمان اشاره مي كند. در چنين حكومتي، سدهاي اجتماعي شكست و برترين مواضع قدرت حزب نازي و كشور به روي دارايي هاي فردي و طبقات پايين تر اجتماعي گشوده شد. اما اين بدان معنا نيست كه هيتلر پايه گذار دموكراسي در آلمان است!
نظريه دارندورف از اين لحاظ مهم و مرتبط به اين بحث است كه گروهاي محافظه كار در شيلي و خارج از اين كشور، پينوشه را بعنوان پايه گذار پيشرفت در شيلي، چهره اي ماندگار مي دانند و او را عامل برقراري دموكراسي معرفي مي كنند و اين تلاش ديگري است براي دفاع از پينوشه و تبديل يك ديكتاتور سرسخت به فردي بشردوست. اما رنج هايي كه هزاران خانواده در تاريخ شيلي به خود ديده اند يادآور آن است كه نام اگوستو پينوشه در كنار ديگر ديكتاتورهاي قرن بيستم در تاريخ باقي خواهد ماند.
پينوشه بطور همزمان رهبر كشور، رئيس دولت و فرمانده كل ارتش بود )سمتي كه تا 8 سال پس از واگذاري قدرت به پاتريشيو ايلوين در سال 1990 نيز همچنان در دست پينوشه باقي مانده بود.( يكي از دلايل قدرت زياد وي در طي 17 سال حكومت، اين بود كه سه گروه غير نظامي مهم و سازمان يافته راستگرا از وي حمايت مي كردند، اين گروه ها عبارت بودند از:
- تكنوكرات هاي نئوليبرال، معروف به <پسران شيكاگو> كه هدايت وزارتخانه هاي اقتصادي و تنظيم برنامه هاي اقتصادي رژيم نظامي او را بر عهده داشتند.
- گروهي كه تحت رهبري جيم گازمان- قدرتمندترين مشاور غيرنظامي پينوشه و دولت نظامي- معادل اجرايي حزب ديكتاتور حاكم به شمار مي آمدند.
- سياستمداران عضو حزب ناسيونال كه در زمان كودتاي 1973 يك حزب راستگرا بود.
اما پينوشه از حمايت بخش هاي ديگر نيز بهره مي جست، از جمله جامعه تجار كه بعد از سرنگوني سالوادور آلنده توانستند سياست هاي اقتصادي نئوليبرال مانند خصوصي سازي، تضعيف اتحاديه هاي كارگري و كاهش حداقل دستمزد را اعمال كنند و از اين حيث مديون وي بودند.تجار و سياستمداران اتحاديه دموكرات هاي مستقل) ( UDI و اصلاحات ملي ) (RN از جمله غير نظاميان برجسته راستگرا بودند كه در طي دوران حبس 503 روزه خانگي پينوشه )اكتبر1998 تا مارس 2000( در ويرجينيا واتر نزديك لندن، به ملاقات او مي رفتند.
دولت انگليس با واکنش نسبت به مرگ "آگوستو پينوشه" ديکتاتور سابق شيلي، از روند استقرار مردم سالاري در اين کشور در دوره پس از حکومت پينوشه استقبال کرد. "مارگارت بکت" وزير خارجه انگليس در اظهاراتي که روز دوشنبه منتشر شد، گفت: به مناسبت درگذشت ژنرال پينوشه، به پيشرفت قابل ملاحظه اي که شيلي در طي 15سال به سوي ايجاد دمکراسي آزاد، پايدار و موفق داشته، اداي احترام مي کنيم. از همين رو، دولت محافظه کار "مارگارت تاچر" تحريم تسليحاتي شيلي را لغو کرد. پينوشه سال 1998هنگامي که براي معالجه به لندن آمده بود، در پي شکايت هواداران حقوق بشر دستگير شد و مدت 17ماه در ويلاي شخصي خود در حومه پايتخت انگليس تحت بازداشت خانگي بود.
تاچر که اکنون عضو مجلس اعيان انگليس است، از مرگ ديکتاتور سابق شيلي ابراز تاسف کرده است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از سانتياگو ، " لاگوس وبر " دبير کل کابينه دولت شيلي گفت :" دولت اجازه داده است پرچمها بر فراز تاسيسات ارتش نيمه افراشته شوند ." بگفته وي ، مراجع ذيربط اطمينان حاصل خواهند کرد که " جوي از آرامش در کشور باقي خواهد ماند."